سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  شهر صبح[57]


هیچم و «هیچ» در وصف ناید ! /// «شهر صبح» روز یکشنبه 24ام خرداد 88 مصادف با میلاد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جهت نشر مطالب مفید و سهیم کردن دوستان در دیده ها، شنیده ها و احیانا دانسته های این حقیر در «بلاگفا» ایجاد شد اما به دلیل خباثت های غیرقابل تحمل مدیریت بلاگفا مجبور به ترک اونجا و نقل مکان به پارسی بلاگ شدم.
ویرایش
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
ابر برچسب ها
امکانات دیگر

جای شما خالی، از جمعه شب که خبر پیروزی روحانی در انتخابات یازدهم را شنیدم –بخصوص از شنبه که خبر رئیس جمهور شدن روحانی آن هم در دور اول قطعی شد- شده ام سرد و تلخ، عین برج زهرمار. خانواده، دوستان، همکاران، ... هرکسی که قیافه ام رو ببینه متوجه میشه که نباید زیاد حرف بزنه.
سالهای سیاه و حوادث تلخ دوران دولت افسادات جلو چشمم رژه میرن و خون دلی که –احیانا- به دل رهبر خواهد شد، خون به دل و بغض در گلویم می کند.

انتخاب روحانی –آن هم در دور اول انتخابات- حادثه ای بود که دوست و دشمن و حتی خود روحانی و حامیانش رو شوکه و غافلگیر کرد.
به گمانه ها و تحلیل هایی که توسط افراد مختلف ارائه شده و همگی ممکنه –با شدت و ضعف- درست و تأثیرگزار باشه چندان کار ندارم.
اما بنده قضیه رو از این بعد نگاه می کنم که تا لحظه رأی گیری و نوشتن آرا خیلی ها –از جمله خود بنده- بلاتکلیف و مردد بودند و نمیدانستند به چه باید رأی بدهند. حتی علما و بزرگان و ریش سفیدان هم به نوعی در تردید و تفرق بودند و برروی شخص خاصی اجماع نشد. جالب تر اینکه اشارات رهبری نیز –به زعم بنده- چندان صریح و مشخص نبود و با قاطعیت نمیشد شخص خاصی رو منطبق بر معیارهای رهبر معرفی کرد.
طرف دیگر هم همین طور بود و تا لحظه آخر اجماعی بر روی روحانی وجود نداشت، حتی هوادارانشون برای رأی دادن و رأی ندادن مردد و درگیر بودند.
با تمام توصیفات و وقایع، رأی گیری انجام شد. روحانی با اختلاف رأی بسیار اندکی توانست حد نصاب لازم را کسب کند. کافی بود چند رأی را باطله یا جابجا کنند، بی هیچ زحمتی، بی هیچ تابلو شدنی، بی هیچ اعتراضی میشد رأی گیری را به دور دوم کشاند و در این صورت، یقینا نفری غیر از روحانی (قالیباف) برنده ظاهری این رقابت می بود.

شاید آقای هاشمی و ... که از سالها قبل برای چنین روزی برنامه چیده و هزینه کرده بودند خوشحال باشند و به خودشون افتخار کنند (متن بیانیه آقای هاشمی بعد از اعلام نتایج رو حتما چندبار بخونید) یا عده ای دلشون رو صابون بزنند که به مطامعشون خواهند رسید و عده ای مثل بنده غمبرک بگیرند اما خوب که نگاه می کنم این حادثه رو یک مسأله عادی نمی بینم و ان شاء الله که در نهایت خیر است. فقط امیدوارم با هزینه ی کمی برای نظام و رهبری به سرانجام مقدر خودش برسه و طبق معمول، حضرت ماه مجبور به سپر قراردادن خودش نشه.

گمان می کنم این تغییر لازم بود تا برخی تردیدها از بین برود، نعمت ها آشکار گردد و قدر اونها شناخته شود؛ اون عده ای که ناجوانمردانه مدام به احمدی نژاد می تاختند و دوران او رو سیاه می دیدند و آن عده ی ظاهرا حزب اللهی که تا اونجا پیش رفته بودند که رهبری رو فدای هاشمی کرده بودند و نستجیر بالله، رهبری رو متهم به اشتباه می کردند، و آن عده ای که افسادطلبان رو «ناجی» و رفع کننده «بحران!» توهم می کردند، متنبه شوند؛ امثال بنده که چهار سال به خودشون مرخصی داده بودند و در کنج عافیت خواب تشریف داشتند بیدار شوند، آن عده ای که در دوران عافیت با چفیه انداختن و ظاهرسازی در پی موجه نشان دادن خود و جلب آرای مردم بودند نفاقشون آشکار و عیارشون معلوم بشه. مجرمین جرم بزرگ، رسواتر و مدعیان تقلب از خواب بیدار شوند. غربال ها که تکان خورد، کمرها محکم بسته بشه و با یقین و اطمینان بیشتر، و تردید و سستی کمتر، خرکت ادامه پیدا بکنه.

[نصف مطالبی که نوشته بودم رو به مصلحت حذف کردم]؛ القصه...

تأکید رهبری بر حمایت از رئیس جمهور منتخب –که در دوره های گذشته هم بوده و خود رهبری هم از همه آنان حمایت لازم و وافی رو به عمل آورده اند و خواهند آورد-  را بنده به معنای ایستادن و عقب نکشیدن نیروهای مؤمن و متعهد و خالی نکردن عرصه تعبیر می کنم و این یک هشدار جدی است.

همچنان که افراد پیشین (چه دکتر احمدی نژاد و چه غیره) رو به شرط تبعیت از رهبری و پایبندی به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، رئیس جمهور میدانستیم و می دانیم، آقای حجة الاسلام روحانی رو هم –تا زمانی که از خطوط قرمز عبور نکرده- رئیس جمهور خود خواهیم دانست.

شاید بعدا از بیم و امیدها ، آشکارتر سخن گفتیم؛ فعلا مصلحت نیست.
اگر مصاحبه امروز آقای روحانی رو خوانده و شنیده باشید ایشون -همون طور که انتظار میره- به هرکسی که با ایشون حرف بزنه، میگه حق با شماست. رهنمودهای رهبری رو شنیده و انتظارات و فشارهایی که از جهات متعدد و متنوع متوجهش هست رو لمس کرده و طریق احتیاط رو در پیش گرفته.

هماورد بزرگی در پیش است؛ آماده باشیم.
وعده ی الهی آن چیزی است که رهبری همیشه امید می دهد، نه آنچه که هاشمی ادعا می کند و دشمنان طمع دارند.




برچسب ها : سیاست  ,
      

حماسه سیاسی رقم خورد و حضور گسترده مردم بار دیگر دشمنان رو غافلگیر کرد اما
نمیتونم تأسف و تأثر خودم از پیروزی روحانی رو (علیرغم پذیرش او به عنوان رئیس جمهور یازدهم)
پنهان و کتمان کنم.

اصولگرایان نتوانستند از فرصتی که در اختیار آنان بود و بازگشت و اعتمادی که مردمی به آنان کرده بودند استفاده کنند
و نعمت از دست رفت
اما افسادطلبان یقینا قدر این فرصت را به خوبی و به تمام خواهند دانست...
این بار خیلی خوب میدونند تبر را کجا و چطور بزنند.

بنده روزهای سیاه و تلخ دوران دولت افسادات را هرگز از یاد نبرده ام
و روزهای پیش ِ رو رو تاریک و سخت و تلخ می بیینم.

دیگر نوشت:
برعکس خیلی از دوستان، نامزدهای اصولگرا رو به دلیل عدم اعتلاف، زیاد سرزنش نمی کنم ...  حداکثر توان جریان اصولگرایی همین قدر بود!

ما به ازای خیانتی که مشایی توسط احمدی نژاد دولت دهم به این مملکت کرد چه بود و چه نفع و عایدی برای آنان داشت؟ نمیدانم!
اگر کار آنان را به وهابیون از خدا بی خبر
خسر الدنیا و الآخره ای که عملیات انتحاری انجام میدهند تشبیه کنم، بیراه و ناحق نگفته ام.




برچسب ها : سیاست  ,
      

نرم افزار کم حجمی توسط سایت مقام معظم رهبری ارائه شده که توسط اون میتونید پاسخ تخمینی این سؤال رو پیدا کنید...

کدام نامزد با شاخص‌های رهبر انقلاب تطابق دارد؟


کلیک کنید:
http://farsi.khamenei.ir/page?id=22914




برچسب ها : سیاست  ,
توسط : شهر صبح |   نظر بدهید
      

جهت استحضار آن عده ای که ظاهرا زبان مشترکی باهم نداریم یادآوری میکنم که:

- باند بازی و جناح بازی و عزل و نصبهای گسترده حزبی از زمان دولت افسادات در کشور رایج و حاکم شد (برخلاف ادعای اجماع و شایسته سالاری آقایان)

- با نام «تنش زدایی»، فعالیت هسته ای در دوران دولت افسادات در کشور به طور کامل تعلیق شد و حتی رأکتور تحقیقاتی تهران اجازه فعالیت نیافت و در قبال همه این عقب نشینی ها –که با «اطلاع» ولی عدم «تأیید» رهبری همراه بود، ایران محور شرارت نامیده شد و حتی یک تحریم لغو نگردید. (برخلاف ادعای اقتدار و دفاع از منافع ملی توسط آقایان)

- در زمان دولت افسادات بود که روزنامه های زنجیره ای به صورت قارچی به وجود آمد. به تمامی مقدسات دینی و ارزشهای انقلابی تاختند و انواع و اقسام کاریکاتورها را هتاکانه به تصویر کشیدند و حتی حضرات معصومین علیهم السلام و خداوند عزیز جبار رو از اهانت ها و تخریب های خود در امان نگذاشتند. با سر و صدایی که ایجاد کردند و هیاهو و هجو و هزلی که به راه انداختند هر صدای حق و مخالفی رو خفه نمودند. و باز، توقیف گسترده روزنامه ها هم توسط دولت افسادات صورت گرفت.

- علامه مصباح (زید عزه و دامت برکاته) در زمان همین آقایان مدعی آزادی! و شعار فریبکارانه و سفیهانه «زنده باد مخالف من!» مورد تخریب و تاخت و تاز قرار گرفت و به علامه تمساح تبدیل شد تنها به این جرم که در مقابل انحرافات افسادطلبان ایستاد و گفت شخص مسئول، مساوی با نظام اسلامی نیست بلکه باید حساب آنها را از هم جدا کرد و اشتباهات مسئولین را تذکر داد و آنها را به پای نظامی اسلامی ننوشت.

- در زمان دولت افسادات بود که حادثه کوی دانشگاه به وجود آمد، هم به وجود آوردند، هم سرکوب کردند تا اینکه آخر کار با دخالت رهبری ختم شد.

- در زمان دولت افسادات بود که انواع افکار التقاطی رواج یافت، گروهک ها، عرفان های کاذب، حزب های قارچی و ... به سرعت و شدت ظهور کرد.

- متولیان فرهنگی و تئوریسین های همین دولت افسادات هستند که وحیانی بودن قرأن، امام زمان عجل الله فرجه و اصول و مبانی اسلامی را نفی کردند و دم از همجنس گرایی و ... می زنند. همین آقایان بودند که در کنفرانس ننگین برلین آن فضایح را به بار آوردند. و همان ها بودند که اطلاعات محرمانه کشور را در اختیار دشمن قرار دادند. و همان ها بودند که مدام به القای یاس و ترس در برابر دشمنان پرداختند. و همچنان همانگونه هستند.

- آمریکا اگر نیشخندی زد (و هیچ نوشی نداد) به این دلیل بود که آنچه آمریکا می خواست و می باید انجام می داد را همین آقایان عینا و با شدت بیشتر به انجام رساندند و با ذلتی که نشان دادند و یاس و ترسی که القا می کردند و اطلاعات محرمانه ای که در اختیار دشمن قرار داده بودند اگر دو سه سال دیگر بر سر کار بودند حتما آمریکا دست به حمله نظامی هم می زد.

- از چه بگویم؟ از جام زهری که به تعبیر خودشان میخواستند به رهبر انقلاب بخورانند؟ از تحصن ها و ادا و اطوار هر روزه ی مجلسیان و دولتمردان؟ از خون دلی که به جان دینداران کردند و کار را تا آنجا پیش بردند که شنیدم یکی از مراجع عظام، خاتمی را مهدور الدم اعلام کرده است و فرموده بودند که مهاجرانی مملکت را 100 سال به عقب انداخت؟ از این که مدام در حال حاشیه سازی بودند و هستند و اهتمامی به مسائل اصلی کشور نداشتند و ندارند!؟

باید هم به «روحانی» رأی بدهید. فقط بیخودی پای اسلام و انقلاب رو وسط نکشید.
هر کسی با کسی و چیزی که دوستش دارد محشور می شود.




برچسب ها : سیاست  ,
      

نامحرمان گوشهاشون رو بگیرند میخوام چند کلمه حرف دشمن شادکن بزنم که هرچند شاید گفتن اون به صلاح نباشه ولی از این جهت که بعدها شاید مرورش خالی از لطف نباشه عرض می کنم.
حوصله به خرج بدید و مطلب را کامل بخونید تا مقصودم رو بتونم برسونم.

روز سومین مناظره نامزدهای یازدهیمن انتخابات ریاست جمهوری با تعدادی از دوستان مشغول تبادل آرای پیامکی بودیم. تا اینکه نوشتم:
«برداشت و قضاوت بنده:
- غرضی: نمک مناظره و انتخابات، بی برنامه، بدون اطلاع، هیچ!
- حداد: منصف، بامنطق، ریش سفید، انصراف میده!
- رضایی: آواره بین حق و باطل، تابلو، توهم زده با انبوهی از شعارهای غیرعملی و تخیلی، دنیازده و بدبخت، رقیب آرای باطله!
- عارف: *** [و تملق گر] ِ خاتمی، پرصدا و توخالی مثل دولت اصلاحات، دنبال رأی اقلیت و بازنده!
- روحانی:
*** [و تملق گر] ِ هاشمی، پرصدا و توخالی مثل دولت اصلاحات، دنبال رأی اقلیت و بازنده!
- قالیباف: زیرک و کاردان، تناقضگو و یکی به نعل و یکی به میخ، تشنه قدرت
- ولایتی: کینه ورز نسبت به دولت فعلی، عاجز از برآوردن انتظاراتم، دارای برخی نواقص و لغزشها
- جلیلی: زیرک، حاضرجواب، دارای سابقه اجرایی کم، بهتر از همه به لحاظ اندیشه، خدا کنه مثل احمدی نژاد گند نزنه!»

و اضافه کردم: «به گمانم همچنانکه روز انتخابات و موقع تأیید صلاحیت ها اتفاقات غیرمنتظره و جالبی اتفاق افتاد، در روزهای آینده هم باید منتظر اتفاقات جدیدی بود. فعلا جلیلی و ولایتی رو شانسهای اول نتایج انتخابات میدونم ولی خودمم مرددم و بینشون به قطعیت نرسیدم».

از بین 6 نامزدی که باقی مانده اند درمورد روحانی و رضایی حرفی برای گفتن نمیتونم داشته باشم چون اصلا زبان مشترکی نداریم و راه کاملا جداست. غرضی هم که –همونطور که خودش بارها تصریح کرده- رئیس جمهور بشو نیست.

سه گزینه ی جلیلی، قالیباف و ولایتی باقی می مانند.


چند سال قبل که به گزینه ی بعد از احمدی نژاد فکر می کردم «ولایتی» بهترین و موجه ترین گزینه بود. نخست وزیر و وزیر و مشاور رهبر انقلاب، دارای تخصص در چندین رشته، یک دیپلمات کار کشته ی اهل ادب و هنر و تاریخ، این اواخر هم که دبیرکل بیداری اسلامی شده بود. یک چهره متعادل و به دور از حاشیه سازی و جنجال آفرینی که میتونست یک اجماع در کشور ایجاد کنه. خود بنده او رو در مشهد دیده بودم که ساده و بی آلایش و هیاهو خادم افتخاری امام رضا علیه السلام شده بود (برعکس رضایی که در محاصره چندین محافظ قرار داشت) و .......

جلیلی از چند سال پیش به تدریج در فضای مجازی برای چنین روزی مطرح می شد و مورد تبلیغ دوستان حزب اللهی قرار می گرفت. یک فرد با مواضع انقلابی، ساده زیست، قاطع و ... . به لحاظ گفتمان، و آنچه که در ظاهر دیده می شود بهترین فرد است (عجله نکنید). عقبه ای از افراد موجه از او حمایت می کنند مثل علامه مصباح و جبهه پایداری، افرادی که در فتنه 88 پرتلاش و مؤثر بودند و ... . او بر استقامت در راه آرمان های انقلاب، «تهدیدزدایی» به جای «تنش زدایی»، تکیه بر نیروی انسانی متعهد و متخصص، دوری از بداخلاقی و تجمل، عدم دادن وعده های رنگارنگ، عدم اجرای برنامه های جدید و زیر و رو کن، و در عوض، اجرای برنامه های تدوین شده در برنامه پنجساله و سند چشم اندازه و ...............  تأکید دارد.

قالیباف به زعم بنده تشنه قدرت است. از 10-15 سال قبل، و از همان زمانی که از «سردار» به «دکتر» و «شهردار» تبدیل شد آشکارا و به شدت برای رسیدن به ریاست جمهوری در تلاش است. چند سال است با چفیه ظاهر می شود اما بنده مواضع او در سالهای قبل را به خوبی به یاد دارم و گرایشات او به جریان مدعی اصلاح طلبی را فراموش نکرده ام. او تا همین اواخر که افسادطلبان برروی روحانی اجماع کردند نیم نگاهی هم به سمت آرای مدعیان اصلاح طلبی داشت. کسی است که –نه به شدت رضایی- در جهت موافق باد حرکت می کند و نمی توان چندان روی او حساب کرد.

بنده بین دو گزینه ی «جلیلی» و «ولایتی» همچنان در تردید هستم و هرچه بیشتر تلاش می کنم و اطلاعات به دست می آورم بر حیرتم افزوده می شود.
اگر از بنده بپرسند، امسال، سال فتنه و آزمون برای دوستان انقلاب است.

از دوستان مؤمن و مطلع، از افراد موجه که نظر می پرسم هر کدام کاندیدای متفاوتی را صالح و اصلح میدانند و صد البته هرکدام حجت و دلایل کافی هم برای انتخاب خود دارند. این تشتت آرا و این تفرقه و اختلاف ، خطرناک و نگران کننده است.

به دکتر ولایتی بیش از همه امید داشتم و  او را بهترین گزینه می دانستم به همان دلایلی که پیشتر اشاره کردم اما ایشان تمامی انتظاراتم را برآورده نکرد. شاید اولین اشتباه دکتر ولایتی این بود که نوک پیکان حملات خود را به سمت دولت احمدی نژاد و به تبع اون، گفتمان و شخص جلیلی رو مورد حمله قرار داد و در این رهگذر نه تنها دشمنان اصلی رو از یاد برد بلکه با اونها همصدا شد. او در انتقاد از دولت احمدی نژاد بداخلاقی کرد و رعایت انصاف ننمود. اشتباه دیگر دکتر این بود که در مناظره عصبانی شد و به دوست خود، دکتر حداد عادل نازنین اهانت کرد. او همچنین علیرغم در اختیار داشتن افراد کاردان، در تبلیغات مؤثر و برانگیختن و جلب نظر مردم چندان موفق نبود. تأکیدش را روی این نکته قرار داد که «قطعنامه کاغذ پاره نیست» و مدام از دیپلماسی سخن گفت بی آن که به موضوعات اساسی دیگر اشاره و تأکید کافی بکند.

جلیلی، هرچند تجربه اجرایی و مدیریتی کمی داره اما بزرگترین مسأله ای که درخصوص او وجود دارد این است که به تصریح و تأکید دوستان مطلع، ستادهای مشایی در خدمت او هستند و از او حمایت می کنند. اگر این مسأله حقیقت داشته باشد و او همان اشتباه احمدی نژاد را تکرار کند تا حداقل 20 – 30 سال آینده مردم به هیچ کسی که داعیه گفتمان انقلاب و اصولگرایی و حزب اللهی بودن داشته باشد اعتماد نمی کنند و فاتحه مملکت خوانده است.
تک روی و خودسری جلیلی، شعارهایی مثل «حسین حسین شعار ماست، «جلیلی» افتخار ماست» و « نه سازش، نه تسلیم، یار «جلیلی» هستیم»، اجرای موسیقی پاپ در میتینگ تبلیغاتی در کنار مداحی و امثالهم، حرکت ها و حرفهای جنجالی و هیجانی، گمنامی جلیلی، تشابه بسیار زیاد او به احمدی نژاد در مناظره ها و .....  همگی نشانه هایی است که نگران کننده است و تداعی کننده خط مشی مشایی است.



جلیلی یا ولایتی؟

دلهای مردم ، به دست خداست ...
الهی عاملنا بفضلک و لاتعاملنا بعدلک


حاشیه: بنده چند سالی است به این نتیجه رسیده ام تنها خوب و مهذّب بودن برای عاقبت به خیر شدن کافی نیست ؛ شرط لازم و اساسی است ولی یحتمل مؤلفه یا مؤلفه های دیگری هم باید در کار باشد.




برچسب ها : سیاست  ,