جای شما خالی، از جمعه شب که خبر پیروزی روحانی در انتخابات یازدهم را شنیدم –بخصوص از شنبه که خبر رئیس جمهور شدن روحانی آن هم در دور اول قطعی شد- شده ام سرد و تلخ، عین برج زهرمار. خانواده، دوستان، همکاران، ... هرکسی که قیافه ام رو ببینه متوجه میشه که نباید زیاد حرف بزنه.
سالهای سیاه و حوادث تلخ دوران دولت افسادات جلو چشمم رژه میرن و خون دلی که –احیانا- به دل رهبر خواهد شد، خون به دل و بغض در گلویم می کند.

انتخاب روحانی –آن هم در دور اول انتخابات- حادثه ای بود که دوست و دشمن و حتی خود روحانی و حامیانش رو شوکه و غافلگیر کرد.
به گمانه ها و تحلیل هایی که توسط افراد مختلف ارائه شده و همگی ممکنه –با شدت و ضعف- درست و تأثیرگزار باشه چندان کار ندارم.
اما بنده قضیه رو از این بعد نگاه می کنم که تا لحظه رأی گیری و نوشتن آرا خیلی ها –از جمله خود بنده- بلاتکلیف و مردد بودند و نمیدانستند به چه باید رأی بدهند. حتی علما و بزرگان و ریش سفیدان هم به نوعی در تردید و تفرق بودند و برروی شخص خاصی اجماع نشد. جالب تر اینکه اشارات رهبری نیز –به زعم بنده- چندان صریح و مشخص نبود و با قاطعیت نمیشد شخص خاصی رو منطبق بر معیارهای رهبر معرفی کرد.
طرف دیگر هم همین طور بود و تا لحظه آخر اجماعی بر روی روحانی وجود نداشت، حتی هوادارانشون برای رأی دادن و رأی ندادن مردد و درگیر بودند.
با تمام توصیفات و وقایع، رأی گیری انجام شد. روحانی با اختلاف رأی بسیار اندکی توانست حد نصاب لازم را کسب کند. کافی بود چند رأی را باطله یا جابجا کنند، بی هیچ زحمتی، بی هیچ تابلو شدنی، بی هیچ اعتراضی میشد رأی گیری را به دور دوم کشاند و در این صورت، یقینا نفری غیر از روحانی (قالیباف) برنده ظاهری این رقابت می بود.

شاید آقای هاشمی و ... که از سالها قبل برای چنین روزی برنامه چیده و هزینه کرده بودند خوشحال باشند و به خودشون افتخار کنند (متن بیانیه آقای هاشمی بعد از اعلام نتایج رو حتما چندبار بخونید) یا عده ای دلشون رو صابون بزنند که به مطامعشون خواهند رسید و عده ای مثل بنده غمبرک بگیرند اما خوب که نگاه می کنم این حادثه رو یک مسأله عادی نمی بینم و ان شاء الله که در نهایت خیر است. فقط امیدوارم با هزینه ی کمی برای نظام و رهبری به سرانجام مقدر خودش برسه و طبق معمول، حضرت ماه مجبور به سپر قراردادن خودش نشه.

گمان می کنم این تغییر لازم بود تا برخی تردیدها از بین برود، نعمت ها آشکار گردد و قدر اونها شناخته شود؛ اون عده ای که ناجوانمردانه مدام به احمدی نژاد می تاختند و دوران او رو سیاه می دیدند و آن عده ی ظاهرا حزب اللهی که تا اونجا پیش رفته بودند که رهبری رو فدای هاشمی کرده بودند و نستجیر بالله، رهبری رو متهم به اشتباه می کردند، و آن عده ای که افسادطلبان رو «ناجی» و رفع کننده «بحران!» توهم می کردند، متنبه شوند؛ امثال بنده که چهار سال به خودشون مرخصی داده بودند و در کنج عافیت خواب تشریف داشتند بیدار شوند، آن عده ای که در دوران عافیت با چفیه انداختن و ظاهرسازی در پی موجه نشان دادن خود و جلب آرای مردم بودند نفاقشون آشکار و عیارشون معلوم بشه. مجرمین جرم بزرگ، رسواتر و مدعیان تقلب از خواب بیدار شوند. غربال ها که تکان خورد، کمرها محکم بسته بشه و با یقین و اطمینان بیشتر، و تردید و سستی کمتر، خرکت ادامه پیدا بکنه.

[نصف مطالبی که نوشته بودم رو به مصلحت حذف کردم]؛ القصه...

تأکید رهبری بر حمایت از رئیس جمهور منتخب –که در دوره های گذشته هم بوده و خود رهبری هم از همه آنان حمایت لازم و وافی رو به عمل آورده اند و خواهند آورد-  را بنده به معنای ایستادن و عقب نکشیدن نیروهای مؤمن و متعهد و خالی نکردن عرصه تعبیر می کنم و این یک هشدار جدی است.

همچنان که افراد پیشین (چه دکتر احمدی نژاد و چه غیره) رو به شرط تبعیت از رهبری و پایبندی به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، رئیس جمهور میدانستیم و می دانیم، آقای حجة الاسلام روحانی رو هم –تا زمانی که از خطوط قرمز عبور نکرده- رئیس جمهور خود خواهیم دانست.

شاید بعدا از بیم و امیدها ، آشکارتر سخن گفتیم؛ فعلا مصلحت نیست.
اگر مصاحبه امروز آقای روحانی رو خوانده و شنیده باشید ایشون -همون طور که انتظار میره- به هرکسی که با ایشون حرف بزنه، میگه حق با شماست. رهنمودهای رهبری رو شنیده و انتظارات و فشارهایی که از جهات متعدد و متنوع متوجهش هست رو لمس کرده و طریق احتیاط رو در پیش گرفته.

هماورد بزرگی در پیش است؛ آماده باشیم.
وعده ی الهی آن چیزی است که رهبری همیشه امید می دهد، نه آنچه که هاشمی ادعا می کند و دشمنان طمع دارند.




برچسب ها : سیاست  ,