سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  شهر صبح[57]


هیچم و «هیچ» در وصف ناید ! /// «شهر صبح» روز یکشنبه 24ام خرداد 88 مصادف با میلاد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جهت نشر مطالب مفید و سهیم کردن دوستان در دیده ها، شنیده ها و احیانا دانسته های این حقیر در «بلاگفا» ایجاد شد اما به دلیل خباثت های غیرقابل تحمل مدیریت بلاگفا مجبور به ترک اونجا و نقل مکان به پارسی بلاگ شدم.
ویرایش
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
ابر برچسب ها
امکانات دیگر

فرهنگنامه، گاهنامه اینترنتی فرهنگسرای رسانه است که به مناسبتها و با موضوعات گوناگون تولید و در اختیار اهل فرهنگ، هنر و سیاست قرار می گیرد.

این شماره از فرهنگنامه به مناسبت سالروز حماسه  9 دیماه سال 88 که در آن مردم ایران پس از 8 ماه فتنه انگیزی فتنه گران داخلی و خارجی دوباره حضور خود را به دشمنان نشان دادند و با حماسه خود، نهم دیماه را به عنوان روز بصیرت در حافظه تاریخ به جای گذاشتند، به بررسی ایعاد گوناگون این حماسه ملی می پردازد.

جهت ورود به سایت، روی تصویر زیر کلیک نمایید:

9 دی ، روز ماندگار




برچسب ها : مناسبت ها  ,
توسط : شهر صبح |   نظر بدهید
      

بسم الله

پنجشنبه از لابلای صحبت های همکاران، جمله ای رو شکار کردم که امروز اون رو تحت عنوان یک «معما» برای دوستان پیامک زدم:

معما: چرا جمعه به شنبه نزدیکه ولی شنبه از جمعه اینقدر دوره!؟

پاسخ هایی که دریافت کردم رو به ترتیب دریافت نقل می کنم.....

ادامه مطلب...


برچسب ها : خودنوشت  ,

      

امشب شهادتنامه ی عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود

امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی (ص)
فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا (س) می شود

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان زین دشت بر پا می شود

امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود

امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خارها گمگشته پیدا می شود

امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود

امشب به خیل تشنگان عباس با شد پاسبان
فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود

امشب بود  جای علی آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش پامال اعدا می شود

امشب گرفته در میان اصحاب ثارالله را
فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود

امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان این حلقه یغما می شود

امشب سَر سِر خدا بر دامن زینب بود
فردا انیسش خولی و دیر نصاری می شود

ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارتنامه ی زینب چو اجرا می شود


حبیب الله چایچیان (حسان)




برچسب ها : شعر و ادبیات  ,
      

مقام حضرت عباس

امام سجاد (علیه‌ السلام):

إنّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالَی لَمَنزِلَةً، یَغْبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَوْمَ القِیامَةِ.

عباس نزد خداوند منزلتی دارد که روز قیامت همه شهیدان به آن رشک می‌برند.

On Judgment Day, Abbas has such a degree in the sight of Allah that all martyrs will envy him

خصائص، ج 1، ص 68


ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت، آب
شرمنده مروت تو تا قیامت، آب

در ظهر عشق عکس تو لغزید در فرات
شد چشمه حماسه ز جوش شهامت، آب 

دستت به موج، داغ حباب طلب گذاشت
اوج گذشت دید و کمال کرامت، آب
ادامه مطلب...


برچسب ها : شعر و ادبیات  ,

توسط : شهر صبح |   نظر بدهید
      

افتاد تا که از تن آن جان نثار، دست
بگشود خصم او ز یمین و یسار، دست

ناچار شد دچار اجل، تن به مرگ داد
بی دست چون جدال کند با هزار دست!؟

آن میر نامدار به دندان گرفت مشک
دندان دهد مدد چو بیفتد ز کار، دست

چشم شریف او هدف تیر و نیزه شد
باد سموم یافت بر آن لاله زار، دست

از ضربت عمود، رخش گشت غرق خون
بر چهر ماه یافت خسوف غبار، دست

افتاد روی خاک و ندا زد که: یا أخا !
دریاب از وفا و به یاری بر آر دست

جانا بیا! که جان کنم ایثار مقدمت
آن سان که در ره تو نمودم نثار، دست


مشکاة کاشمری




برچسب ها : شعر و ادبیات  ,
توسط : شهر صبح |   نظر بدهید
      

بیان هنرمندانه ی یک شاعر یعنی همین ...
(ای کاش بنده هم جزو مادحین و نوحه سرایان اهل بیت علیهم السلام می بودم)


گل به آب داد!

مادر، نه طفل تشنه ی خود را به باب داد
مهتاب را، فلک، به کف آفتاب داد

چون قحط آب، قحط وفا، قحط رحم دید
چشمش به لعل خشک وی، از اشک، آب داد

بر کودک و پدر چو جوابی نداد کس
یک تیر، هر دو را، به سه پهلو، جواب داد
ادامه مطلب...


برچسب ها : شعر و ادبیات  ,

توسط : شهر صبح |   نظر بدهید
      

گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کاروان ما

ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر
نتوان نهاد پای به خلوت سرای ما

تا دست و رو نشست به خون، می نیافت کس
راه طواف، بر حرم کبریای ما

این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز
شیرافکن است بادیه ی ابتلای ما

برگردد آن که با هوس کشور آمده
سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما

ما را هوای سلطنت ملک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما

یزدان ذوالجلال به خلوت سرای قدس
آراسته است بزم ضیافت برای ما


حجت الاسلام نیّر تبریزی (نیّر)




برچسب ها : شعر و ادبیات  ,
      
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >