در این نوشتار به بررسی پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد آقای عبدالله رمضانزاده ، تحت عنوان "ارزیابی کارایی و نقش خشونت در توسعه سیاسی " می پردازیم. وی قائم مقام حزب افراطی مشارکت و از جمله سازمان دهندگان اغتشاشات اخیر است که در حین فعالیت در یک خانه تیمی به همراه تعداد دیگر از همکارانش دستگیر شد.
مروری گذرا بر سوابق علمی برخی سران جبهه دوم خرداد که در اغتشاشات اخیر نیز نقش فعالی در تحریک آشوبگران خیابانی ایفا کردند، پرده از این حقیقت برمی دارد که در ورای چهره مدنی و دموکراتیک آنان، اندیشههایی خشونت طلبانه و دیکتاتوری پنهان است.
بازخوانی اسناد ومدارک علمی این مدعیان اصلاحات، این مسئله را آشکارتر میکند که اگر چه این افراد همگام با دم زدن از نفی خشونت، بر طبل رسانهای دموکراسی خواهی و حرکتهای اجتمایی بدون خشونت می کوبند اما مرام و اعتقاد سیاسی آنان مسالهدیگری را نشان میدهد.
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند!
برای اثبات مدعای خود در این نوشتار به بررسی پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد آقای عبدالله رمضانزاده ، تحت عنوان "ارزیابی کارایی ونقش خشونت در توسعه سیاسی" می پردازیم. وی قائم مقام حزب افراطی مشارکت و از جمله سازمان دهندگان اغتشاشات اخیر است که در حین فعالیت در یک خانه تیمی به همراه تعداد دیگر از همکارانش دستگیر شد.
رمضانزاده در این پایاننامه ابتدا با ذکر تاریخ سه کشور توسعه یافته انگلیس، فرانسه و ایالات متحده آمریکا به عنوان نخستین کشورهایی که در مسیر توسعه قدم نهادند و بررسی انقلاب 1648 انگلیس، انقلاب کبیر 1789 فرانسه و جنگ داخلی آمریکا نقش این تحولات خشونتبار را در توسعه سیاسی این کشورها بررسی می کند. سپس با در نظر گرفتن سه کشور هند، لبنان و ترکیه به عنوان کشورهایی که مدل دموکراتیک غربی را تقلید کردهاند، عملکرد آنان را ارزیابی و به تجزیه و تحلیل علل خشونتهای موجود و همچنین میزان توسعه یافتگی آنان می پردازد.
وی به دنبال پاسخ به این سوال است که آیا خشونت از لحاظ تئوریک در روند توسعه سیاسی نقشی دارد یا نه؟ رمضانزاده در نتیجه اولیه فرضیه خود این چنین می نویسد: " آنچه موجب تمایزروند توسعه و نوسازی کشورهای توسعهیافته مدل، از کشورهایی که ازالگوی توسعه دموکراتیک پیروی کردهاند، می باشد حوادث خشونت باری بوده است که منجر به درهم شکستن موث ارزشها، سنن و قیود کهن و حامیان نظامها و ارزشهای سنتی کهن گردیده است".
وی در ادامه میافزاید: " بررسی تحولات تاریخ نوین این سه کشور حاکی است که گذار کیفی این کشوها از جامعه سنتی به جامعه نوین به تدریج و از طریق مسالمت آمیز صورت نپذیرفته است. به ناچار پیاده شدن نظم جدید درا ین جوامع با انقلاب خشونتبار و یا جنگ خونین داخلی همراه بوده است ".
رمضانزاده در جمع بندی مطالب خود با تاکید براین مطلب که مشارکت مردمی در اخذ تصمیمات کلان کشور و آزادیهای مدنی در جهان سوم مانع توسعه سیاسی است و اینکه اعمال خشونت در برابر خواست مردم به دلیل آنکه مشکل فعلی را به نفع آینده حل میکند ، می نویسد: " گسترش آزادیهای مدنی در جهان سوم و تکیه بر مشارکت مردم در اخذ تصمیمات مهم و اساسی اداره کشور به دوعلت موجب ایجاد موانع و مشکلات در مسیر توسعه می گردد ".
وی در بیان دلایل خود مشارکت مردم و دخالت آنان در تصمیم گیریها را موجب هرز رفتن امکانات کشور میداند و با بیان اینکه عدم وجود منابع کافی برای پاسخگویی به عدالت اجتماعی به عنوان نیاز بالفعل (عقلانیت کوتاه مدت) و توسعه به عنوان نیاز بالقوه (عقلانیت بلند مدت) موجب تعارض میگردد، اعمال خشونت را ابزاری مناسب برای حل این مشکل به نفع آینده میداند.
وی همچنین وجود ایستارهای احساسی و ارزشی در میان مردم جهان سوم که منجر به ارزیابی عملکرد نظام سیاسی براساس حب وبغض می گردد را به عنوان مانعی در دیگر در جهت تصمیم گیری نظام سیاسی می داند.
رمضانزاده در نهایت استفاده مناسب ازاقتدار و خشونت در مقابل خواست مردم و جامعه در مسیر توسعه را منتج به نظامی میداند که تمام مشخصههای توسعه سیاسی را داراست. در واقع وی خشونت را ابزاری کلیدی در توسعه سیاسی می داند.
حال جای این سوال باقی است که چرا افرادی با این گونه اعتقادات سیاسی این روزها به بهانه دفاع از آرا و خواست جمهور به زعم خود مبارزه آرام را در دستور کار خود قرار دادهاند؟ چگونه می توان توجه به آرای مردم را از وی باور کرد؟ به راستی در زیر این پوستین پوشالی چه نیتی پنهان است؟
منبع: پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد "ارزیابی کارایی و نقش خشونت در توسعه سیاسی " * نوشته : عبدالله رمضانزاده خرداد 1369
به قلم: صدرا ساری
به نقل از: قلم پرس
تاریخ درج در بلاگفا: 1388.05.09 ساعت 02:29
برچسب ها : سیاست ,