آیت الله شیخ جعفر شوشتری رحمة الله علیه در مقدمه ی کتاب ارزشمند «الخصائص الحسینیه» به موعظه خویش می پردازد و ضمن حسابرسی از خویشتن به چاره جویی برای رهایی از آتش دوزخ می پردازد. تا اینکه در میانه ی اندوه و ناامیدی، امیدی در او پدیدار می شود چنانکه می گوید: «و پس از همه ی این بانگ ها و زمزمه ها و پندها و سخن ها، مرا هوشیاری ای فرومقدار و یادآوری ای اندک و عزمی سست پدید آمد. پس چون آهنگ آن نمودم که عزم خویش را برآورم، حالت ترس ِ نزدیک به ناامیدی در دلم گام نهاد و به دنبال آن ترس، مرا امیدی فرا گرفت که آرامش و اطمینان را -آن سان که گفته خواهد شد- در پی داشت...».

اینک آن راه های رهایی و نشانه های ایمان را باهم می خوانیم:

راه رهایی و نشانه ی ایمان

نشانه ی نخست آن بود که امام حسین علیه السلام فرموده است: «أنا قَتیلُ العَبَرةِ؛ ماذُکِرَت عِندَ مُؤمِن ٍ إلاّ بَکی و اغتَمَّ لِـمَصابی؛ من کشته ی اشکهای ریزانم؛ نزد هر انسان ِ باورمند و مؤمنی از من یاد شود، او بر من خواهد گریست و بر رنج ها و اندوه هایم غمناک خواهد گشت».

پس دریافتم که به گاهِ یادآوری نام حسین علیه السلام، اشک از دیدگانم فرو می ریزد و جانم یکپارچه در غم غوطه می خورد و به سوگ می نشیند. پس این حالت، دست کم نشان از وجود اندکی ایمان در جانم داشت که مرا از جاودانگی در آتش دوزخ رها می ساخت. و همانا همه ی پیامبران به هنگام یادآوری نام حسین علیه السلام گریان و غمناک می گشتند.

نشانه ی دوم آن بود که من دریافتم چون ماه محرم فرا می رسد مرا غم و اندوه و پریشانی فرا می گیرد و این اندوهناکی را نشان از دوستداری پیشوایان پاک و پیروی آنان یافتم؛ چراکه خود آن بزرگواران فرموده اند: «شیعتـُنا خُـلِـقـوا مـِن فاضِـل ِ طـیـنـَتـِنا و عُجـِنوا بــِنور ِ وَلایـَتِـنا، یُصیبُهُم ما أصابـَنا؛ شیعیان و پیروان ما از فزونی ِ گِـل ِ آفرینش ما آفریده شده و با نور دوستی و ولایت ما آمیخته شده اند، آنچه که [از خوشی ها و غم] به ما رسد گویا به آنان رسیده است».

در روایات نیز آمده است که چون ماه محرم فرا می رسید نشانه های غمزدگی و اندوه در رخسار امامان علیهم السلام پدیدار می گشت. [برای مثال:]
امام صادق علیه السلام را در روزهای ماه محرم هرگز خندان نمی دیدند و اما رضا علیه السلام در دهه ی نخست ماه محرم غمناک و اندوهگین و ماتم زده بود و برای امام حسین علیه السلام مجلس سوگواری برپا می نمود و زنان ایشان در پشت پرده به سوگ می نشستند و چون کسی در مجلس سوگواری گام می نهاد اگر توان شعرسرایی داشت امام علیه السلام او را امر می فرمود که برای آن امام شهید سوگوارانه شعری بخواند و مرثیه سرایی کند؛ آن سان که درباره دِعبل چنین آمده است. و چون کسی توان شعرخوانی و مرثیه سرایی نداشت خود آن حضرت مصیبت ها و رنج های امام حسین علیه السلام را سوزناکانه بازگو می نمود و درباره ی غم هایش مرثیه سر می داد؛ همان گونه که در روایت ریّان بن شیب آمده است که چون نخستین روز ماه محرم فرا رسید امام رضا علیه السلام ریّان را فرمود: «ای پسر شیب! هرگاه برای مصیبتی گریان شدی بر حسین علیه السلام گریه کن؛ چراکه او را بسان گوسفندی سر بریدند و هیجده نفر از مردان خانواده اش را همراه او به شهادت رساندند».
و نیز همین گونه بود سیره و روش دیگر پیشوایان پاک علیهم السلام.

پس، شکسته دلی به گاه فرا رسیدن ماه محرم نشان از دلبستگی ای استوار به آن پیشوایان پاک علیهم السلام دارد و با فزونی و کاستی ِ اندوه در دل هر شخص، درجه ی ایمان او فرق خواهد کرد. و چون کسی با فرا رسیدن این ماه، دل شکسته و ماتم زده نشود و یا شادمان گردد و این روزهای سیاهپوش را عید و فرخنده قرار دهد، ایمان ندارد. پناه بر خدا از این شادمانی!


سومین نشانه ی ایمان، اندوه گساری و غمگینی به گاه ورود به دیار کربلا است و این حالت از صفات پدر و خواهر بزرگوار آن امام شهید است و نیز آن بزرگواران با شکسته دلی به مزار ماتم زده ی حسین علیه السلام و فرزند گرامی اش -که در پایین پای اوست- می نگریستند، همانگونه که در روایت اشاره شده است.

چهارمین نشانه ی ایمان، بوییدن تربت امام حسین علیه السلام با دیده ای اشکبار است همانگونه که این کار، صفت خود آن حضرت و صفت نیای بزرگوارش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است. و اینگونه رفتارها که درباره امام حسین علیه السلام است از نشانه های ایمان است که -اگر خدا خواهد- در آینده برخی از آن ها بیان خواهد شد.


من دریافتم که بسیاری از کردارهایم را نشاید که نام کردار نیک بر آن نهاد چراکه شرایط درستی و پذیرفتگی را در درگاه خداوند دارا نیستند.
پس نمی دانم که ایا نمازم را سِزَد که نماز گویند و روزه ام را روزه خوانند!؟
و همین طور دیگر کردارهایم چنین اند.
ولی دیدم که بر اشک هایی که در سوگِ صاحب ِ اشک های ریزان، امام حسین علیه السلام، از دیدگانم فرو می غلتد نشاید که نام گریه ننهاد و نیز بر گریانیدن دیگران نمی توان نام گریه ننهاد و دست کم در درستی کار آن کس که خویش را گریان و غمزده بنمایاند و نشان دهد نمی توان تردید کرد؛ زیرا بی گمان در روایاتی از امامان معصوم علیهم السلام آمده است: «مَـن بَـکی أو أبکی وَجَبَت له الجَنةُ؛ هر آنکس که [در سوگ سالار شهیدان] بگرید و یا دیگران را بگریاند و یا خویشتن را گریان و غمگسار نمایاند و نشان دهد، بهشت بر او واجب می شود».
پس آنگاه که نشانه های ایمان را در خویش دیدم و امیدی استوار در وجودم ریشه دواند و جانم در پی گرداب های ناامیدی در ساحل آرامش پهلو گرفت، حالتی دیگر در من پدیدار گشت...

تاریخ درج در بلاگفا: 1389.09.14 ساعت 13:59




برچسب ها : بزرگان  ,