به تصاویری از سیلاب حاصل از رگبار امروز (سه شنبه 23 خردادماه 1391) در تبریز
توجه فرمایید:
(جهت مشاهده تصاویر در ابعاد بزرگتر ، بر روی آنها کلیک کنید)
جهت مشاهده ادامه تصاویر کلیک کنید ...
برچسب ها :
مباحث روز ,
خبر ابقای لاریجانی و باهنر در هیأت رئیسه ی مجلس شورای اسلامی
بدترین و سخت ترین خبری بود که در چند وقت اخیر شنیدم
و هنوز هم برایم قابل پذیرش نیست...
خداوند ما را از دنیازدگی و شر دنیازدگان مصون و محفوظ بدارد!
برچسب ها : مباحث روز ,
اینجا اهواز نیست؛ اینجا تبریز است، قبل از ظهر دوشنبه 1 خردادماه 1391
چشم انداز خانه ی ما رو به غبار باز می شود
و دود ِ از بین رفتن یک دریاچه به چشم تبریز هم رفته است، دریاچه ای که باید زنده و موجود می بود ولی نیست!
برچسب ها : مباحث روز ,
* میخواستم اندر احوالات گادفادر بنویسم ولی بذارید دادگاه جاری یکی دیگه از وبلاگ نویسان تموم بشه بعد... به هر حال یادمون بمونه که آن آقای خواب نمای خاطره به دست پسر نبشته از دوستی و مذاکره با آمریکا دم زد.
* بهار ، بهار ِ مناسبت های ملی-مذهبی هم هست؛ مناسبت های بزرگی که برای حرف زدن درمورد هر کدام از آنها باید سالها گفت و کتاب ها نوشت. چند حادثه ی جدید هم که روی می دهد نور علی نور می شود.
- روز هنر انقلاب اسلامی و هنر انقلاب اسلامی غربتی دارد به اندازه ی سید شهیدان اهل قلم و مظلومیتی به اندازه خود انقلاب اسلامی.
گویا تا سالها اثری از شهادت شهید آوینی در تقویم رسمی نبوده و بعد از سالها که روزی به عنوان هنر انقلاب اسلامی تصویب شده، سالروز شهادت سیدشهیدان هل قلم –به دلیل تداخل با روز ملی فناوری هسته ای- جابجا شده است. هرچه باشد انرژی هسته ای نیرویش (زورش) از همه بیشتر است. چه خوب بود اگر به جای روز به خاک سپاری شهید آوینی، روز ولادتش به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی اعلام میشد و تاریخ هم مورد دستبرد و دستکاری قرار نمی گرفت.
انقلاب ما انقلاب ارزشها و آرمانهاست و برای انتقال چنین مفاهیم والایی چه زبان و ابزاری نافذتر و تواناتر از هنر.
پیشتر کمی در مورد هنر و تلقی غلط عامه از هنر و دگرگونی معنای این واژه سخن گفتیم و به گوشه هایی از سخنان شهید آوینی در مورد سخن و اشتباهات هنرمندان در این مقوله اشاره کرده ام و ان شاء الله اگر عمری باشد صحبت را با نقل قول سخنان شهید آوینی ادامه خواهم داد.
* صدا و سیمایی که به عنوان مهمترین ابزار فرهنگی و ... میتواند مطرح باشد همواره دچار افراط و تفریط بوده است. از زمان روی کار آمدن جناب آقای ضرغامی، بمب رقص و قهقهه در صدا و سیما ترکیده است و تلویزیون به جولانگاه سریالهای سیاه یا جلف و مبتذل بدل گردیده است.
وقتی امثال شهید آوینی گردن زده میشوند و دفن میشوند همین میشود.
* از حوادث جاریه ، افاضات جناب ع.الف.ه.ب.ر. پس از ابقا در ریاست مجمع تشخیص منفعت بود. و حضور جناب آقای احمدی نژاد در این مجمع. از دستور رهبری مبنی بر شرکت منصوبین مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسات این مجمع که بگذریم یک روال متداول در دولت ها وجود دارد که در اواخر دوران تصدی خود، شروع به دلجویی از مخالفان و باج دادن به آنها و ... می کنند تا بقای خود را در دوره های بعد حفظ کنند.
سخن به اینجا کشید اشاره کنم: نمیدانم چرا هر دولتی که سر کار می آید –با این که دلیل موفقیت او دم زدن از انقلاب و اسلامی بوده است- باز پس از مدتی با نفی و کم رنگ و کم ارزش کردن ارزشهای انقلاب اسلامی و عدول از آنها سعی در جلب رضایت آن اقلیتی دارند که هیچگاه جز به سقوط نظام و برچیده شدن اسلام راضی نخواهند شد. متأسفانه دولت عدالت محور بسیار زودتر از بقیه دچار عدول شد و از ابتدای دولت دهم لغزید.
* انتخابات یک وظیفه ی انسانی و اسلامی است و کسی که به اندازه ی یک رأی (صحیح) دادن در خود احساس مسئولیت نمی کند نمیتواند هیچ مطالبه ای از حکومت و اجتماع داشته باشد. کسی که به تکلیف رای دادن عمل نمی کند در واقع حق انتخاب خود را به دیگران واگذار کرده است و سرنوشت خود را به دیگران سپرده است. از این گذشته چنین کسی وقتی خود، عامل نیست و کوتاهی می کند چگونه میتواند از دیگران انتظار درستکاری و انجام صحیح وظیفه را داشته باشد؟
مطلبی رو به آرامی نقل میکنم که دشمنان نشنوند: بعد از سه دهه از انقلاب، هنوز انتخابات ما بین بد و بدتر است. هنوز صحبت سر این است که به کاندیدای موافق نظام رأی بدهیم یا مخالف نظام؛ اصلاح طلب باشد یا اصول گرا. هنوز انتخاب ما به بد و خوب نرسیده تا چه برسد به انتخاب بین صالح و اصلح.
ظهور تشکل های مثل جبهه پایداری (صرف نظر از انتخاب بعضا نامناسب اعضای اون در شهرهای غیر تهران و قم، از جمله در همین تبریز) نویدبخش است و امیدواریم...
ظاهرا زمان، بنده را هم با خود برده و نابود کرده است. این را از غلبه ی «محافظه کاری» بر «عداالت خواهی» می توان به وضوح فهمید...
برچسب ها : مباحث روز ,
یکم.
به کاندیدایی رأی بدهم که:
1. قبلا بر کرسی مجلس ننشسته باشد.
2. ثروتمند نباشد.
3. جوان باشد.
4. خانواده ی پر جمعیتی داشته باشد....
بالاخره همین چند نفر هم از گرسنگان مملکت کم بشه غنیمته!
(به نقل از یکی از دوستان)
دوم.
بازار گدایی رأی حسابی داغ است... او که برای یک رأی، گدایی میکند؛ مملکت را هم به طمع مطامع خود به باد می دهد.
گویا نوشتن «هل من ناصر ینصرنی!؟» و «کیست مرا یاری کند!؟» بر پوسترهای تبلیغاتی نمایندگان یک مرض مزمن و مسری شده است. اینان یا در مورد خود دچار توهم شده اند یا معنا و کاربرد جمله ی مذکور را نفهمیده اند (البته هر دو مورد صحیح است).
مشکل همین جاست که هنوز نمیفهمه او باید در خدمت کشور و مردم باشه نه اینکه مردم او رو حمل کنند و بر کرسی کاخ سبز مجلس بنشانند. فأین تذهبون!؟
سوم.
جماعتی بوقلمون صفت یکی به میخ می زنند و یک به نعل. در آن ِ واحد هم اصولگرانما هستند هم مدعی اصلاحات. هم سرباز ولایت هستند هم ضد نظام... شلم شوربایی است خلاصه.
چهارم.
اگر پوسترهای و شعارهای تبلیغاتی کاندیداها گردآوری میشد مجموعه ای ارزشمند و جالب به وجود می اومد. حیف که خودم مجال این کار رو نداشتم.
پنجم.
امیدوارم............
برچسب ها : مباحث روز ,
در دهکده ای کوچک مردی زندگی می کرد که به ابله بودن اشتهار داشت و ابله هم بود و تمام آبادی مسخره اش می کردند. ابلهی تمام عیار بود و مردم کلی با او تفریح می کردند...
ولی او از بلاهت خود خسته شد. بنابر این از مرد عاقلی راه چاره را پرسید.
مرد عاقل گفت: مساله ای نیست! ساده است؛ وقتی کسی از کسی تعریف کرد تو انکار کن.
- اگر کسی ادعا می کند که «این آدم مقدس است» فوری بگو «نه! خوب می دانم که گناهکار است».
- اگر کسی بگوید «این کتابی معتبر است»، فوری بگو «من خوانده و مطالعه کرده ام»؛ نگران نباش که آن را خوانده یا نخوانده ای? راحت بگو «مزخرف است!».
- اگر کسی بگوید «این نقاشی یک اثر هنری بزرگ است»، راحت بگو «این هم شد هنر!؟ چیزی نیست مگر کرباس و رنگ؛ یک بچه هم می تواند آن را بکشد!».
انتقاد کن، انکار کن، دلیل بخواه ..... و پس از هفت روز به دیدنم بیا.
بعد از هفت روز، آبادی به این نتیجه رسید که این شخص نابغه است: «ما خبر از استعدادهای او نداشتیم و اینکه او در هر موردی این قدر نبوغ دارد. نقاشی را نشان او می دهی و او خطاها را به شما نشان می دهد. کتابهای معتبر را نشان او می دهی و او اشتباهات و خطاها را گوشزد می کند... چه مغز نقاد شگرفی! چه تحلیل گر و نابغه ی بزرگی!».
پس از هفت روز پیش مرد عاقل رفت و گفت: دیگر احتیاج به صلاح و مصلحت تو ندارم؛ تو آدم ابلهی هستی!
تمام آبادی به این آدم فرزانه معتقد بودند و همه می گفتند: «چون نابغه ی ما مدعی است این مرد آدمی است ابله، پس او باید ابله باشد!».
گمان می کنم نیازی به شرح نداشته باشد....
برچسب ها : مباحث روز ,
مطلب زیر رو به طور کامل تأیید نمیکنم اما نکات خوب و جالبی داره:
به گزارش پارسینه مدتی پیش خبری در میان وبلاگها و سایتهای خبری منتشر شد مبنی بر اینکه نوشابه? پپسیکولا ساخت اسرائیل است و کلمه PEPSI مخفف جمله? Pay Each Penny Save Israel است به معنای «هر پنی را بپردازید تا اسرائیل باقی بماند». در این زمینه یک فیلم مستند هم در سایت تبیان منتشر شد. از آن زمان این گفته بارها در نشریات و نوشتهها تکرار شده است.
ادامه مطلب...
برچسب ها :
مباحث روز ,