گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کاروان ما
ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر
نتوان نهاد پای به خلوت سرای ما
تا دست و رو نشست به خون، می نیافت کس
راه طواف، بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز
شیرافکن است بادیه ی ابتلای ما
برگردد آن که با هوس کشور آمده
سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما
ما را هوای سلطنت ملک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوت سرای قدس
آراسته است بزم ضیافت برای ما
حجت الاسلام نیّر تبریزی (نیّر)
برچسب ها : شعر و ادبیات ,