مدتی است نطق برخی ها باز شده ...

نزدیک شدن انتخابات و انحرافات دولت دهم و عدم پیگیری مطالبات از فتنه گران (و به نوعی فراموشی جرم بزرگ مجرمین) باعث شده است نطق یک عده باز شود.


با حوادث اخیر یعنی ماجرای مشایی و وزارت اطلاعات -که به واقع از الطاف الهی بود- بهانه و خوراک خوبی دست دشمنان افتاد.

از BBC و VOA که از احمدی نژاد تعریف و تمجید کردند و او را برنده ی «تقابل با رهبری» خواندند تا کسانی که گفتند و بعدها بیشتر خواهند گفت که از ابتدا حق با ما بود ولی کسی گوش نکرد؛ دیدید ما راست می گفتیم؟!

هرچند انتقادات زیادی نسبت به دولت دکتر احمدی نژاد و به خصوص دولت دهم دارم و بارها اشاره کرده ام اما فعلا بنا ندارم در این خصوص سخن بگویم. ماجرای مشایی و وزارت اطلاعات باعث شده خیلی ها از خواب بیدار شوند و به هشدار آیت الله مصباح یزدی (زید عزه و دامت برکاته) در خصوص رواج فراماسونری در بدنه دولت -که بی تفاوت از کنار آن گذشته بودند- بیشتر توجه کنند و از خطر یک «انحراف بزرگ» آگاه شوند.

دوستی به شوخی میگفت خدایا مرا به خاطر رأی دادن به احمدی نژاد ببخش، مدیون 75میلیون ایرانی شدم D: اما بنده عرض میکنم اگر هرچند بار دیگر شرایط انتخابات دهم ریاست جمهوری تکرار شود باز هم رأیم احمدی نژاد خواهد بود و اندکی تردید در این خصوص نداشته ام.

الان خطر از ناحیه ی دیگری هم احساس می شود. دکتر احمدی نژاد با خودسری ها و کج رفتاری های خود، زبان دشمنان را دراز کرد همانگونه که سران فتنه چنین کرده بودند و جانی دوباره به مردگان سیاسی-عقیدتی بخشید.


مدتی است نطق جناب دکتر سردار رضایی (هم) باز شده است. عمدا روی ایشان تأکید می کنم چون ممکن است برای برخی این توهم پیش آمده باشد که شاید او گزینه ی خوبی میتوانست باشد و بعید نیست بخواهد باز خودزنی کرده و برای انتخابات بعدی اقدام کند.

با کلی تبلیغات به مشهد رفته و مورد استقبال بی نظیر قرار گرفته است:

او می گوید «تنها کس» بودم که در راهپیمایی 25 بهمن ماه شرکت کردم و راست هم می گوید؛ او «تنها کاندیدای فتنه جو»یی است که چنین کرد.

این روزها جناب رضایی به بهانه سوم خرداد، هفته دفاع مقدس و ... بهانه ی خوبی برای آفتابی شدن دارد اما فراموش کرده است که سالیانی است که اصرار دارد او را با نام «دکتر» بخوانند نه «برادر» و «سردار». سردار رضایی را خدا رحمت کند! دکتر رضایی التماس می کند که در مورد مسائل اقتصادی هم از او سؤال کنند و از علم او در زمینه ی اقتصاد بهره مند شوند. هنوز قیافه ی هنگ کرده او در مناظره با احمدی نژاد را از یاد نبرده ام.
از نظر بنده دکتر رضایی در عرصه ی سیاست، یک فرد بزدل و مردد و دورو است که با ترس و لرز در مسیر وزش «باد» قرار می گیرد و با مجرمین همدست می شود و همواره یک شکست خورده و بازنده است.
او باید کمی پرونده ی خود را مرور کند... از همدستی و همکاسه شدن با موسوی و کروبی و تعریف و تمجید آنچنانی از آنان در مناظرات گرفته و بیان اینکه خاتمی و موسوی و ... در دولت من دارای جایگاه هستند ولی احمدی نژاد را راه نخواهم داد تا ادعای واهی تقلب و مشارکت در جرم بزرگ گرفته تا حمایت از بیانیه های موسوی گرفته تا عدم تبری و برائت از فتنه گران حتی در روزهایی که حجت برهمه تمام شده بود گرفته تا شیطنت ها در مجمع تشخیص مصلحت سران و ماجرای دانشگاه آزاد تا ........................ الی ماشاءالله. به قول سردار قاسمی: همه ی این کارها رو انجام دادید، نمیتونید منکرش بشید!


خطر کجاست!؟ خطر اینجاست که هاشمی رفسنجانی برگردد بگوید حق با من بود و نعوذ بالله رهبری در حمایت از احمدی نژاد اشتباه کرد. خطر اینجاست که سران فتنه و صاحبان جرم بزرگ در مقام «مدعی» و طلبکار بر آیند و حتی باز ادعای واهی تقلب را تکرار کنند. خطر اینجاست که یک عده دچار تردید شوند یا حتی یک عده پشیمان شوند.


اولا رأی به احمدی نژاد از همان ابتدا رأی به شخص نبود و رأی به مکتب و آرمان بود؛ رأی به اسلام و امام زمان (عجل الله فرجه) و رأی به آرمان های امام راحل و انقلاب. رأی به احمدی نژاد، رأی به همه شعارها و اقدامات مثبت و ممتاز و چشمگیر دولت نهم بود (مجال دیگری لازم است تا باز به دوستانی که بیراهه رفتند و «شخص» را «معیار» خود قرار دادند اشارتی بکنم). احمدی نژاد -مانند هر شخص دیگری- تا زمانی که پایبند اصول انقلاب اسلامی و مطیع ولی فقیه باشد محترم است و اگر تخطی کند سرنوشت خود را با مجرمین بزرگ و مردودی های تاریخ گره زده است.
حضرت استاد (زید عزه و دامت برکاته) بحثی داشت در خصوص اینکه آیا ولی فقیه اشتباه می کند؟ بحث مفصل بود و نیاز به مقدمه و پیش نیاز دارد و در این مجال از توضیح آن عاجزم ولی مسأله ایست این بحث! و بسیار محل ابتلاست و خواهد بود.
فی الجمله، کوچکترین تردیدی در صحت انتخاب احمدی نژاد (در آن مقطع) ندارم و این را با صدای بلند می گویم.

ثانیا گیرم احمدی نژاد به خطا رفته و مستقیم و غیرمستقیم «مجرم» است. سؤال اینجاست وقتی یک نفر که با شعار اسلام و امام زمان (علیه السلام) و امام و انقلاب و عدالت و ... روی کار آمده است چنین کند و در مقابل ولایت فقیه بایستد تکلیف کسانی که «جنگ احزاب» به راه انداختند و به قصد ویرانگری و براندازی آمده بودند چگونه خواهد بود!؟ مجرمین جرم بزرگ (سه کاندیدای فتنه گر و GodFather رفسنجانی) که تکلیفشان مشخص است. آن روزها را فراموش نکرده ایم و نخواهیم کرد. گویا همچنان که افرادی که در 8 سال حکومت دولت اصلاحات و سالهای زمامداری مناصب حکومتی بد امتحان پس داده و مفتضحانه مردود شده بودند -با به فراموشی سپردن سابقه ی خود- به یکباره با شعار «بحران» خود را به عنوان «منجی» معرفی کردند، این بار هم مرتکبین جرم بزرگ می خواهند همه جنایات خود را به فراموشی بسپارند و ادعای پاکی و راستی و نجات کشور را داشته باشند.


بلی آقا ؟!

نباید در غوغاهای کنونی سابقه ی یک عده به فراموشی سپرده شود تا زبانشان دراز گردد و ادعاهای خلاف واقع داشته باشند. هاشمی، رضایی، لاریجانی، قالیباف، خاتمی، کروبی، موسوی و ........ الی ماشاءالله (تمام پهلوانان و قبایل شرکت کننده در «جنگ احزاب انقلاب اسلامی») باید بدانند که جرم آنها در پرونده ی جداگانه ای محفوظ است و سابقه ی آنها پاک نشده است؛ اگر پرونده ای جداگانه و جدید برای باند بزرگ مشایی باز شده باشد (که شده است) به معنای حذف و بخشودگی سوابق آنان نیست.


متأسفانه برخی به ظاهر دوستان ما مدام یا دچار افراطند یا دچار تفریط؛ گاه از این سوی بام می افتند و گاه از آن سو. عین قطار که -بدون توجه به مقصد و مسیر- با سرعت در یک خط از پیش تعیین شده پیش می رود و توقف و تأمل و گردش به راست و چپ و دید زدن اطراف و مرور هدف و بازبینی مسیر و ... ندارد. در چنین وضعیتی کافی است که دشمن در جایگاه سوزن بان قرار بگیرد و قطار را به یک مسیر اشتباه هدایت کند.


عمری باشد بازهم با هم سخن خواهیم گفت ان شاء الله.




برچسب ها : مباحث روز  ,