در باب موسیقی سخن های زیادی گفته شده و ادله ی نقلی و مسائل فقهی زیادی مطرح شده.
قصد دارم ساده ترین و در عین حال شیواترین و منطقی ترین سخنی که تاکنون درباره موسیقی شنیدم رو باز گو کنم.
مقدمه قدری طولانی است؛ لطفا حوصله به خرج بدید و با دقت بخونید.

موسیقی

صحبت از اینجا شروع شد که هر کسی که میخواد به جایی بره و برسه باید متناسب با اون مجهز بشه و به اقتضای اون عمل کنه.
کسی که میخواد بره کوه، با خودش کوله پشتی، کنسرو، چکمه و ... برمیداره اما کسی که میخواد به استخر بره هیچکدوم از اینها رو همراه خودش برنمیداره. در استخر، مایو و حوله و ... به درد میخوره نه کوله پشتی و چکمه و عصا و ... .
در مورد آداب و رسوم مناطق مختلف هم همین طوره و کسی که جایی میره باید آداب و رسوم و اقتضائات اونجا رو در نظر بگیره.  مثلا در مناطق ما رسمه که وقتی مهمون میاد کفش های مهمان رو مرتب می کنند و دم در میذارند اما در مناطق دیگری این کار به این معناست که به مهمون میگه کفشهاتون آماده است، هرچه زودتر می تونید تشریف ببرید و یه نوع بی احترامی و توهین تلقی میشه.


ما نمیگیم که به قطع و یقین قیامت و حساب و کتابی در کار هست اما آیا میتونیم با قطع و یقین وجود اون رو انکار کنیم؟
میریم خونه خودمون رو نگاه می کنیم به فرض میوه ای به نام آناناس نمی بینیم. اگر به خودمون زحمت بدیم به همسایه ها و مغازه ها هم سر می زنیم و باز چنین چیزی پیدا نمی کنیم. آیا با قطع و یقین میتونیم بگیم که میوه ای به نام آناناس در دنیا وجود نداره؟ از کجا معلوم، شاید چند خونه اونطرف تر، در شهر مجاور یا در کشور دیگه ای چنین چیزی وجود داشته باشه؟!
اگر یک بچه ای، یک دیوانه ای به ما بگه که در کوچه بغلی یک عده اراذل و اوباش هستند ما به حرف اونها توجه می کنیم و احتیاط رو رعایت می کنیم. اما چطور ممکنه که 124000 پیغمبر اومده باشند، اینهمه امام و نائب امام اومده باشند و اینهمه هیاهو در دنیا برپا شده باشه که آی مردم! خدایی هست، قیامتی هست، پاداش و مجازاتی هست ... و ما کوچکترین اهمیتی به اونها ندیدیم و اندکی جانب احتیاط رو رعایت نکنیم!؟

هیچکدام از ما عالَم مرگ رو تجربه نکرده و از اون برنگشتیم و موعد قیامت فرا نرسیده که با قطع و یقین نمیتونیم بگیم که انبیاء و اوصیاء نعوذ بالله دروغ می گفتند و هیچ حساب و کتابی در کار نیست.


اگر احتیاط کنیم و واقعا قیامتی در کار باشه ضرری نکرده ایم و برنده ایم. اما اگر احتیاط نکنیم و واقعا قیامتی در کار بوده باشه راه بازگشت و جبران نداریم و یک ورشکسته ی تمام عیار هستیم.
عقل حکم میکنه که لااقل 10 درصد، 5 درصد احتمال برای چنان حادثه عظیم و هولناکی در نظر بگیریم و جانب احتیاط رو رعایت کنیم.

اگر پذیرفتیم که دنیا محل آزمون و گذر است و سرای باقی و قیامتی در پیش است باید به اقتضای اون مجهز بشیم و عمل کنیم.
اونجا نه کوله پشتی به درد میخوره نه وسایل شنا بلکه اقتضائات خاص خودش رو داره و باید به تناسب اون توشه برداریم.


موسیقی، دلنشین و شیرین و فرحبخش هست و اگر کسی از شنیدن یک موسیقی خوب لذت نبره مشکل داره. اما ائمه معصومین ما، مراجع ما هیچکدوم نعوذبالله مریض و حسود و بخیل و ... نبوده اند که از موسیقی منع کنند یا نسبت به اون تشویق نکنند.
بلکه تمام مسأله اینجاست که موسیقی (لااقل از نوع حلال اون) شاید خوب و دلچسب باشه اما چیزی نیست که به درد آخرت بخوره.

همانند پفک و تنقلات که لذیذ و خوشمزه است اما در عین نه تنها فاقد ارزش غذایی است بلکه انسان رو از غذای اصلی خودش باز میداره.
اگر مادری فرزند خودش رو از خوردن تنقلات لذیذ اما مضر و بی خاصیت منع کنه از سر حسادت و مرض و نادانی نیست.
اگر طبیبی بیمار خودش رو از کشیدن سیگار و خوردن غذاهای چرب و شیرین منع کنه به خاطر مشکل روانی دکتر یا دشمنی و خسادت نیست. او آنچه را که به نفع بیمار خود و ضروری برای حیات و سلامت اوست بیان میکنه.

ای انسانی که چند روزی مهمان دنیای فانی هستی و آخرت و قیامتی در پیش داری، -اگر عاقلی و نمیخواهی خاسر باشی- باید آنچه را برای آن روز تو مفید خواهد بود انجام دهی و موسیقی به ظاهر دلچسب و لذیذ به درد آن روز تو نخواهد خورد و تو را از آن سعادت ابدی باز خواهد داشت.


موسیقی پفک است، لذیذ است اما بی خاصیت و فاقد ارزش غذایی و مضر که باعث غفلت و محروم ماندن از غذای اصلی می شود.



پی نوشت:
در عبودیت که هدف آفرینش است و «و ماخلقت الجن و الانس الاّ لیعبدون» نکته هاست...
ساده ترین معنایش این است که ای انسان! بفهم که تو یک مخلوق هستی، یک مخلوق محتاج و عاجز در برابر خالق؛ برای خدا تعیین تکلیف نکن!
نگو لذتی که من میخواهم! دین و آیینی که من می خواهم! دموکراسی که من می خواهم! عرفانی که من می خواهم! اقتصادی که من می خواهم! و ....
باید ببینی خدا از تو چه میخواهد و وظیفه ی تو چیست و مطابق آن عمل کنی.
وقتی خودت را ندیدی و الله را به خدایی گرفتی (نه نفس و هوای خودت را) آن وقت است که به عبودیت و به سعادت ابدی میرسی و لذایذ حقیقی را درک می کنی.




برچسب ها : معارف / شبهات  ,