پرسش : دکتر شریعتی چگونه انسانی بود و چرا برخی با او مخالفند و برخی از او حمایت می کنند؟

پاسخ :
در پاسخ به این سوال، دیدگاه مقام معظم رهبری را به عنوان فصل الخطاب در مورد دکتر شریعتی و دیدگاه او در مورد روحانیت را مورد بررسی قرار می دهیم:

مقام معظم رهبری در خصوص مسأله رابطة دکتر شریعتی با روحانیت و دیدگاه وی در خصوص این قشر را یکی از ابعاد ناشناخته وی در جامعه می‌دانند که کمتر مورد کاوش و بررسی قرار گرفته است.
به اعتقاد ایشان شریعتی را نمی‌توان در زمره روشنفکرانی قرار داد که از اساس با روحانیت مخالف بوده باشد. بلکه وی احساس می‌کرد که روحانیت به وظیفه خود عمل نمی‌کند و با این تصور بود که بر آنان ایراداتی می‌گرفت امّا بعدها که رابطه بیشتری با روحانیت خصوصا گروه‌های جوان و آگاه این قشر برقرار کرد در نظراتش نسبت به آنان تجدید نظر کرد.[1] ایشان در این خصوص می‌فرمایند: «... او (شریعتی) مخالف طرد کلی روحانیت نبود، بلکه همچون ما اعتقاد داشت که وضعیت کنونی روحانیت باید اصلاح گردد... شریعتی نه تنها ضد روحانیت نبود بلکه عمیقاً مومن و معتقد به رسالت روحانیت بود او معتقد بود که وجود روحانیت یک ضرورت است و نباید با اساس آن مخالفت کرد، لکن او معتقد بود که روحانیون به رسالتی که بر عهده دارند به طور کامل عمل نمی‌کنند.»[2] سپس ایشان به مطلبی از خود او استناد می‌کند که در جلسه‌ای در همان ایام مبارزه طرح نمود: «... علت این که من از روحانیت انتقاد می کنم، از حوزه علمیه انتقاد می‌کنم این است که ما از حوزه علمیه انتظارات و توقعاتی داریم. توقعاتی که نمی‌توانیم از دیگران و اقشار روشنفکر جامعه داشته باشیم و چون مشاهده می شود که این ضعف انتظارات را برآورده نمی‌سازد، از او انتقاد می کنیم».[3]

از دیدگاه مقام معظم رهبری شریعتی کسی است که آغازگر طرح اسلام با زبان نسل نو و فرهنگ جدید شناخته می‌شود و قطعاً نمی‌توان مجاهدت‌ها و کوشش‌های او را در این راه نادیده گرفت امّا ایشان تأکید می‌کنند که این مسأله نباید ما را به این اشتباه سوق دهد که تصور کنیم او مرتکب هیچ خطا و اشتباهی نبوده و در برخورد با روحانیت و مسائل اصولی و بیان تفکرات اسلامی هیچ نقطه ضعفی نداشته است، امّا وجود این نقاط ضعف نیز نباید ما را از وجود نقاط قوت وی غافل سازد. ایشان می‌فرمایند: «... بی‌گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی‌کنم که این اشتباهات کوچک بود، امّا ادعا می‌کنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی می‌توانیم نام بگذاریم، چهرة او از برجستگی‌ها و زیبایی‌هایی هم برخوردار بود، پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او برجستگی‌های او را نبینیم... حضرت امام (ره) در زمانی که اختلاف به سر وی بالا گرفته بود، در نامه‌ای که به ایران فرستادند، فرمودند کسی را که خدماتی کرده صحیح نیست به خاطر چند اشتباه بکوبیم. ممکن است شریعتی حتی اشتباهاتی نیز در مسائل اصولی و بیانی تفکر اسلامی داشته باشد، امّا این نباید موجب شود که ما او را تنها با همین نقاط منفی بشناسیم.»[4]

تمام دغدغه مقام معظم رهبری پرهیز از هرگونه اختلاف و دودستگی بر سر این مسأله است و سعی ایشان ارائه چارچوبی است که دو گروه موافق و مخالف را بر سر مسائل اصولی به یکدیگر نزدیک سازد، زیرا ایشان اختلاف بی‌مورد بر سر این مسأله را مضر به حال انقلاب، دانشگاه‌ها و قشر جوان می‌دانند.[5] به اعتقاد ایشان دو گروه موافق و مخالف نسبت به شخصیت دکتر شریعتی ظلم کرده‌اند. ظلم مخالفان این است که تنها به اشتباهات شریعتی تمسک می‌کنند و نقاط مثبت او را در نظر نمی‌گیرند و لذا با او مخالفت می‌کنند. در مقابل طرفداران شریعتی نیز به طریق دیگری به او ظلم کرده‌اند که اگر بیشتر و کوبنده‌تر از ظلم مخالفان نباشد کمتر نیست: «طرفداران او به جای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین نمایند. در مقابل مخالفان صف آرایی‌ها کردند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی کردند سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه دهند، سعی کردند حتی کوچک‌ترین اشتباهی را از او نپذیرند، سعی کردند هر گونه اختلافی را که با روحانیون یا با متفکران بنیانی و فلسفی اسلام دارند در پوشش حمایت و دفاع از شریعتی بیان کنند، در حقیقت شریعتی را سنگری کردند برای کوبیدن روحانیت و یا کلا متفکران اندیشة بنیانی و فلسفی اسلام».[6] سپس ایشان تأکید می‌کنند که خود این منش و موضع‌گیری موافقان شریعتی کافی است که عکس العمل‌ها را در مقابل او تندتر و شدیدتر کند و مخالفان او را در مخالفت حریص‌تر نماید و لذا کار این گروه نیز ظلم به او و باعث منزوی‌تر شدن وی گشته است. مقام معظم رهبری ضمن هشدار به طرفداران شریعتی مبنی بر اشتباه در خط مشی دفاعی آنان و نیز رخنه گروه‌های معاند در بین آنان می‌فرمایند: «این شیوه حمایت از وی باعث شده تا امروز به نام ابلاغ اندیشه‌های او و یا به نام نشر آثار او به عنوان پی‌گیری خط و راه وی فجایعی در کشور ما صورت گیرد، فراموش نکرده‌ایم که یک مشت قاتل و تروریست به نام «فرقانی‌ها خودشان را دنباله‌رو خط شریعتی می‌دانستند، امّا شریعتی به راستی کسی بود که طرفدار ترور شخصیت عظیمی، مثل شهید مطهری باشد؟!»[7]

بنابراین از دیدگاه مقام معظم رهبری شریعتی انسانی بود که قطعاً تلاش‌ها و مجاهدت‌هایی در تبیین و تبلیغ اسلام انجام داد و توانست جایگاه محکمی در میان اقشار جامعه خصوصاً قشر جوان پیدا نماید، او هر چند از اشتباهات و نقاط ضعفی نیز برخوردار بود، امّا این مسأله نباید باعث انکار تمام نقاط او گردیده و بر بروز اختلاف و دو دستگی در جامعه بیافزاید. منطقی آن است که با توجه به نقاط مثبت این شخصیت، هر دو گروه به تفاهم برسند و اجازه ندهند که افراد معاند از موقعیت اختلافی پیش آمده در جهت نیل به مطامع نامشروع خویش سوء استفاده نموده و در میان آنان رخنه نمایند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. رسول جعفریان، شریعتی و روحانیت، (بی‌جا)، 1376.
2. جعفر سعیدی، شریعتی از دیدگاه شخصیت‌ها، تهران، نشر سایه، 1380.


[1] . ر.ک: سعیدی، جعفر، شریعتی از دیدگاه شخصیت‌ها، تهران، نشر سایه، 1380، ص 97.
[2] . همان، ص 95 ـ 96.
[3] . همان، ص 97.
[4] . همان، ص 89 ـ 90.
[5] . حدیث ولایت، ج 5، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ص 144.
[6] . سعیدی، جعفر، پیشین، ص 90.
[7] . همان.

منبع: سایت اندیشه قم

اگه مطلب براتون مفید بود ،

جهت خشنودی و تعجیل ظهور  بقیة الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفداء صلواتی نثار کنید.

تاریخ درج در بلاگفا: 1388.10.23 ساعت 22:31




برچسب ها : بزرگان  ,