یک وقت است دو طرف همدیگر را قبول دارند، می نشینند بر پایه ی مشترکات و تفاهماتی که باهم دارند موارد اختلاف را حل و «اختلاف زدایی» می کنند تا اون رابطه دوستانه و مسالمت آمیز برقرار بماند.
اما موقع دیگری ممکن است اوضاع به این شکل نباشد و نسبت های تفاهم و تخاصم برعکس باشد یعنی یک طرف، کلیت و موجودیت طرف دیگر را قبول نداشته باشد و فقط گاهی برای فریب و ظاهرسازی لبخند و نیشخندی بزند.

وقتی مشکل مستکبرین و استعمارگران عالم (آمریکا و غرب) با موجودیت نظام اسلامی است و جز به سقوط نظام اسلامی، تجزیه کشور و به ذلت کشاندن ملت و تازاج کامل منابع ملی راضی و قانع نیستند با کدام مذاکره و دیپلماسی می توان با آنان کنار آمد!؟

آن زمانی که دولت افسادات یه تعبیر خودش «تنش زدایی» می کرد و مدام عقب نشینی می نمود (که دستاوردش «محور شرارت» نامیده شدن ایران بود و عنقریب بود با ذلتی که دولتمردان افسادات داشتند و اطلاعات محرمانه ای که به دشمن لو داده بودند حمله نظامی هم به ایران صورت بگیرد) مقام معظم رهبری یک جمله ای گفتند که برای هر عاقلی کفایت می کند؛ قریب به مضمون، فرمودند ما تنش زدایی کنیم؟ بسیار خوب، حد این تنش زدایی را مشخص کنید. ما تا کجا باید عقب بنشینیم تا آمریکا و غرب از ما راضی شوند و دست از دشمنی و تحریم بردارند!؟ فعالیت هسته ای را متوقف کنیم؟ از روابط نامشروع و مفاسد اخلاقی ممانعت نکنیم؟ به انواع و اقسام گروه های معارض و حتی اوباش و سارقین و ... اجازه جولان بدهیم (که حقوق بشر تأمین بشود)؟ ....!؟  حد این تنش زدایی کجاست؟  مگر خواسته های آنان تمام می شود؟  هر یک قدم که عقب نشینی کنیم آنها یک گام جلوتر می آیند و خواسته جدیدی مطرح می کنند.

وقتی دشمن ببیند تحریم مؤثر است، فلان حربه ی دیگر مؤثر است به چه دلیل نباید از این ابزار مؤثر و موفق علیه ما استفاده نکند!؟
مذاکره ای که آقایان مطرح می کنند، مذاکره نیست التماس و استیصال و ذلت است و دادن این پیغام به دشمن که شما موفق بوده اید، از همین راه می توانید به ما ضربه بزنید و خواسته های خود را تحمیل کنید.

دکتر ولایتی صحیح می فرمایند که برخی حرفهای نسنجیده و اضافی و خودسرانه از سوی برخی مسئولین است که کشور را دچار مشکل می کند. اما این که با دیپلماسی (از جمله مذاکره با امثال فرانسه) مشکلات را رفع می کنند برای بنده قابل هضم و به لحاظ عقلی قابل قبول نیست.

شاید بهترین تعبیر، بیان دکتر جلیلی باشد که ما باید «تهدید زدایی» بکنیم ، نه «تنش زدایی». چرا که «تنش» را ما ایجاد نکرده ایم و زیاده خواهی و بهانه جویی برخی قدرتهاست که موجب تنش شده است.
وقتی دشمن ببیند ابزارهای او رخنه ای در اراده یک ملت ایجاد نمی کند آن وقت است که او را به عنوان یک قدرت می پذیرد و پای میز مذاکره می نشیند و خواسته های او را می پذیرد ، نه آن هنگام که ملتی در برابر او در حال عقب نشینی است و به تعبیر و خیال خام برخی آقایان «تنش زدایی» می کند.

آقایان باید امثال صدام و سایر سرسپردگان و بله قربان گویان رو جلو چشم خود داشته باشند و عبرت بگیرند و راه درست رو پیدا کنند.


خطاب «لکم فی رسول الله اسوة حسنة» برای ما هم هست یا نیست؟ مسلمان هستیم یا نیستیم؟ خدا و وعده های او را باور داریم یا نداریم؟

پی نوشت:
جملات انتهایی فوق به معنای رأی دادن بنده به دکتر جلیلی نیست و هنوز در انتخاب کاندیدای اصلح به قطعیت نرسیده ام.




برچسب ها : سیاست  ,