بغض غریبی دل دفتر شکست
آینه در آینه ساغر شکست

یاس سیه پوش عزادار بود
دست طمعکار ستم، در شکست

کوچه نگاهش نگران بود و زخم
میکده یکباره سراسر شکست

می شکند بغض زمین و زمان
بغض علی، بغض پیمبر شکست

ساره و مریم نگران یک طرف
سوی دگر ناله ی هاجر شکست

دست بقیع آمد و گل را گرفت
صبر وسکوت آمد و حیدر شکست

اکبر نبوی




برچسب ها : شعر و ادبیات  ,