سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  شهر صبح[57]


هیچم و «هیچ» در وصف ناید ! /// «شهر صبح» روز یکشنبه 24ام خرداد 88 مصادف با میلاد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جهت نشر مطالب مفید و سهیم کردن دوستان در دیده ها، شنیده ها و احیانا دانسته های این حقیر در «بلاگفا» ایجاد شد اما به دلیل خباثت های غیرقابل تحمل مدیریت بلاگفا مجبور به ترک اونجا و نقل مکان به پارسی بلاگ شدم.
ویرایش
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
ابر برچسب ها
امکانات دیگر

گرفتار سکوتی ناخواسته هستم ... همین!

شرمنده که خیلی وقته «شهر صبح» نیمه خاموشه.

 

یک وبلاگ جدید به نام «کلک شکرین»
برای پرداختن به مباحث هنری به خصوص خوشنویسی ایجاد کرده ام:
www.KelkeShekarin.mihanblog.com
تا «شهر صبح» از مسیر خودش منحرف نشه
و دوستان خوشنویس هم مطالب منسجم تر و منظم تری رو شاهد باشند.




برچسب ها : متفرقه  ,
      

نمایشگاه خوشنویسی
استاد حسن تقی زاده کرمانی


افتتاحیه: یکشنبه 15 بهمن ماه 1391 ؛ ساعت 15

با حضور استاد فلسفی، اساتید، هنرآموختگان و علاقه مندان خوشنویسی

زمان بازدید: 15 تا 18 بهمن ماه از ساعت 15 الی 18

نبریز، چهارراه آبرسان، خانه فرهنگ و هنر تبریز، نگارخانه میرعلی تبریزی


جهت مشاهده پوستر نمایشگاه در ابعاد بزرگتر بر روی تصویر زیر کلیک کنید:
نمایشگاه استاد کرمانی - بهمن 91 

جهت مشاهده کارت دعوت نمایشگاه در ابعاد بزرگتر بر روی تصاویر زیر کلیک کنید:

نمایشگاه استاد کرمانی - بهمن 91
 
نمایشگاه استاد کرمانی - بهمن 91

دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد!



برچسب ها : هنر  ,
توسط : شهر صبح |   نظر بدهید
      

دل آشفته بودن، دلیل کمی نیست؛
اگر بیقراری، بــِدان یار  ِ یاری

و پایان این بیقراری بهشت است،
بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری

دل آشفته

نوشته ی بالا فقط بهانه ای است برای این که
این نــــوا رو حتما گوش بدید (اگر اهل دل اید).




برچسب ها : متفرقه  ,
      

یکى از دلائلى که جامعه ما جامعه مرده است همین جریانى است که ما فعلًا در روز اربعین داریم.
در این روز واقعاً دو موضوع مهم داریم که بسیار شایسته اهمیت است. یکى آمدن جابر [به کربلا براى زیارت اباعبداللَّه علیه السلام] که آمدنش یک تابلوى بزرگ است، و دیگر زیارت اربعین- که الآن فرصت شرح آن نیست و باید در وقت دیگرى مضمونهاى آن زیارت را براى شما بخوانم- و این سنّتى که از دور، از هرجا که هستید حسین بن على علیه السلام را در این روز زیارت کنید. اینها دو جریان واقعى است.
یک جریان ساختگى که در هیچ کتاب معتبرى وجود ندارد و تنها در یک کتاب وجود دارد که آن کتاب به اتفاق تمام ارباب مقاتل معتبر نیست «1» این است که در روز بیستم ماه صفر اسرا، اهلبیت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله، اهل بیت امام حسین علیه السلام از شام به کربلا مىآیند.

ما آن دو جریان اصیل را بکلى فراموش کردیم. شاید در میان همه ما دو نفر نباشند که زیارت اربعین را به قصد پیوند با حسین بن على علیه السلام خوانده باشند یا داستان جابر را از روى تدبّر گوش کرده باشند. هرجا که مىرویم صحبت از این است که اهل بیت امام حسین علیه السلام به کربلا سر قبر امام حسین علیه السلام آمدند؛ بعد چه شعرها، چه مرثیه ها، چه سینه زنیها، همه بر اساس دروغ!

این، علامت جامعه مرده است. دروغ را می پذیرد اما راست را هرگز حاضر نیست بپذیرد!

جابر بن عبداللَّه انصارى از صحابه پیغمبر اکرم و از جوانان اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله است و در جنگ خندق جوانى بوده در حدود شانزده سالگى، تازه بالغ شده بود، در وقت وفات رسول اکرم صلى الله علیه و آله تقریباً بیست و دو ساله بوده و بنابراین در سنه 61 هجرى این مرد هفتاد و چند ساله بوده است. در آخر عمر کور شده بود، چشمهایش نمیدید. با یک مرد محدّث بزرگوارى به نام عطیّه عوفى آمد و قبل از آنکه به سراغ تربت حسین علیه السلام برود، رفت سراغ فرات، غسل زیارت کرد و خودش را از سُعد- که گیاهى خوشبو بوده و آن را خشک می کردند و بعد میساییدند و پودر میکردند و از آن به عنوان یک عطر و بوى خوش استفاده میکردند- خوشبو کرد. عطیّه میگوید وقتى که جابر از فرات بیرون آمد گامها را آهسته برمیداشت و در هر گامى ذکرى از اذکار الهى بر زبانش بود.

جابر از دوستان امیرالمؤمنین و از دوستان خاندان پیغمبر صلى الله علیه و آله و در حدود دوازده سال از اباعبداللَّه بزرگتر است و با ابا عبداللَّه خیلى محشور بوده است. عطیّه گفت با همین حال گامها را آهسته برداشت و آمد و ذکر گفت تا به نزدیکى قبر مقدس حسین بن على علیه السلام رسید. وقتى که رسید، دو بار یا سه بار فریاد کشید:

حَبیبى یا حُسَین! دوستم، حسین جان! بعد گفت: حَبیبٌ لایُجیبُ حَبیبَهُ؟ دوستى جواب دوستش را چرا نمیدهد؟ من جابر، دوست تو هستم، رفیق دیرین توام، پیرْغلام تو هستم، چرا جواب مرا نمیدهى؟ بعد گفت: عزیزم، حسینم! حق دارى جواب دوستت را ندهى، جواب پیرْغلامت را ندهى، من میدانم با رگهاى گردن تو چه کردند، من میدانم سر مقدس تو از بدن مقدست جداست.

گفت و گفت تا افتاد و بیهوش شد. وقتى که به هوش آمد سرش را به این طرف و آن طرف برگرداند و مثل کسى که با چشم باطن می بیند گفت:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ ایَّتُهَا الْارْواحُ الَّتى حَلَّتْ بِفِناءِ الْحُسَیْن سلام من بر شما مردانى که روح خودتان را فداى حسین کردید.

بعد از اینکه گفت من چنین و چنان شهادت میدهم، گفت: و من شهادت میدهم که ما هم با شما در این کار شریک هستیم. عطیّه تعجب کرد که یعنى چه؟ ما با اینها در این کار شریک باشیم؟ به جابر گفت: معنى جملهات را نفهمیدم، ما که جهاد نکردیم! ما که قبضه شمشیر به دست نگرفتیم، چرا شریک باشیم؟! گفت:
اصلى در اسلام هست که من از پیغمبر صلى الله علیه و آله شنیدم. فرمود: هرکسى که واقعاً از ته دل دوست داشته باشد، روحش هماهنگ باشد، در این عمل شریک است. من اگر شرکت نکردم نمىتوانستم شرکت کنم، از من جهاد برداشته شده بود ولى روح من پرواز میکرد که در رکاب حسین علیه السلام باشد. چون روح ما با روح حسین بود، من حق دارم ادعا کنم که ما با آنها در این عمل شریک هستیم.

مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج25

پی نوشت:

امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمود:

 «علامت مؤمن (شیعه) پنج چیز است:
- نماز 51 رکعتی (17 رکعت واجب و 34 رکعت مستحبی و نافله)،

- زیارت اربعین،
- انگشتر در دست راست کردن،
- پیشانی را در سجده بر خاک نهادن
- و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.»

(تهذیب الاحکام، ج 6، ص 52؛ مصباح، کفعمی، ص 648.)




برچسب ها : معارف / شبهات  ,
توسط : شهر صبح |   نظر بدهید
      

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) :
«إذا مات العالم ثلم فی الإسلام ثلمة لا یسدّها شیء» ؛
هرگاه عالمى از دنیا رود، به اسلام آسیـبى وارد مى شود که هیچ چیز آن را جبران نمى کند.

آیت الله آقا مجتبی تهرانی

بسمه تعالی
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم عامل ربّانی مرحوم آیة الله آقای حاج آقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه را دریافت کردم. این حادثه ناگوار، ضایعه‌ای برای حوزه‌ی علمیه و روحانیت و جامعه‌ی مذهبی تهران و به ویژه ارادتمندان و شاگردان ایشان و جوانانی است که از مجالس پرفیض و درسهای سازنده‌ی این معلّم اخلاق بهره می‌بردند؛ اینجانب تسلیت صمیمانه‌ی خود را به آن بیت شریف و بازماندگان بویژه اخوی بزرگوار و نیز به همسر مکرّم و آقازادگان ارجمند و دیگر بازماندگان این بیت شریف تقدیم داشته علوّ درجات آن فقید سعید را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم.

سیّد علی خامنه‌ای
13/دی ماه/91

+ دانلود روضعه اربعین با صدای آیت الله آقا مجتبی تهرانی (اعلی الله مقامه و نور الله مرقده) +




برچسب ها : مناسبت ها  ,
توسط : شهر صبح |   نظر بدهید
      

روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد.
روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى دیگر فرقى ندارد؛ این حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدتهاى یاران حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد.
روز نوزدهم دى هم همین جور است، روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاسته ى از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمایز میکنند.

مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد...

(مقام معظم رهبری؛ دیدار مردم قم در سالگرد 19 دی ؛ 1388.10.19)

یوم الله 9 دی ، روز بصیرت و میثاق امت با ولایت گرامی باد!




برچسب ها : مناسبت ها  ,
توسط : شهر صبح |   نظر بدهید
      

خدا تو را ز رقیبان جدا نگهدارد
تو خود نگاه نداری، خدا نگهدارد!

کجا کشانمت ای گل!؟ به مفلسی مانم
که جُسته گنج و نداند کجا نگهدارد

بیا به سایه ی سیمرغ قاف بگریزیم
که بال عُزلتمان از بلا نگهدارد

گذشته ی من و جانان به سینما ماند
خدا ستاره ی آن سینما نگهدارد

غمی نرفت که صد جانشین نداشت به دل
حبیب! با غم خود گو ...کجا نگهدارد

ترانه ی غزل «شهریار» از آن شیواست
که حقِ صحبت سازِ صبا نگهدارد

(شهریار عشق و سخن)




برچسب ها : شعر و ادبیات  ,
      
<      1   2   3   4   5   >>   >